تکپارتی(وقتی از دستت داد و...)

#فیک
#استری_کیدز

تکپارتی(وقتی از دستت داد و...)

محوطه پارکینگ کاملا تاریک و متروکه بود.هیچ صدایی به گوش نمی رسید جز صدای التماس های بی وقفه تو به دلیل درد وحشتناکی که درتمام وجودت ریشه زده بود،جسمت توی آغوشش میلرزید.دستشو با شدت روی محل اصابت گلوله
فشرده بود تا مانع از خونریزی بیشتر بشه.دستشو پس زدی و بریده بردیه کلمات رو به کار گرفتی.
+خواهشـ...(سرفه کردی)خواهش میکنم...دستـ...دستتو بردار...درد دارم...درد...د...ارم
دستشو مجددا روی نقطه زخمی ساکن کرد،برخورد قطرات اشکش رو با پوست صورتت به وضوح احساس میکردی.باتمام وجود گریه میکرد و با هق هق حرف میزد.
-نه ا/ت خواهش میکنم...هق هق...دووم بیار اورژانس الان میرسه هق خواهش میکنم نباید هق هق نباید کم بیاری فقط هق طاقت بیار
اما دردی که داشتی فراتر از طاقت تو بود.قفسه سینه ات زیر فشار دست های چانگبین بالا و پایین میشد،دستتو مجددا روی دستهاش فشردی و با لحنی سرشار از درد لب زدی.
+چانگبین لطفا...خوا...خواهش میـ...کنم دستتو بردار...درد دارم...خـیـ...لی درد دارم...بزار با آرا...مش بمیرم...دستتو بردار
-ا/ت تو نمیمیری فهمیدی؟...هق هق دیگه این حرفو نزن هق هق تقاضا میکنم فقط طاقت بیار
نفس هات بریده بریده و نامنظم شده بودن،عرق سردی کرده بودی و جملات با لرزیدن لبهات خارج شدن.
+گریه...نکن...مـ...من خوشـ...حالم که...بخا...طر تو گلوله خوردم...تو...تو با...ید ز...زند...گی کنی...نـ...نباید بـ...خاطر...بـخا...طر من...بخاطر مـ...من...
قفسه سینه ات یکسره بالا امد تا آخرین نفس هاتو برای حرف زدن تامین کنه اما فایده ای نداشت.چهره ات برای گفتن آخرین حرف در هم کشیده شد و لبهات با فشار ازهم فاصله گرفتن.
+دو...ست دا..دارم
خون با شدت از دهنت بیرون پاشید و خس خس آرومی از گلوت ایجاد شد و پلکهات روهم قرار گرفت.دستهات به پایین سر خوردن و جسمت به آرومی شروع به سرد شدن کرد.حالا زمانی بود که اون با تمام وجود به گریه افتاده بود و جسم عشقشو به آغوش فشرده بود و باقی مانده
عطرشو استشمام میکرد.
(داستان:توسط فردی ناشناس بهت خبر داده میشه که چانگبینو گرفتن و لوکیشن یه پارکنیگ متروکه رو بهت میده و بهت میگه اگه میخوای نجاتش بدی باید بیای اینجا،اما وقتی میرسی اثری از چانگبین نبوده و این فقط یک نقشه بوده.فرد یک گلوله به سمتت شلیک میکنه که مستقیما با نواحی سینه ات برخورد میکنه و توسط همون فرد به چانگبین خبر داده میشه اما وقتی میرسه برای نجات دادنت خیلی دیر شده بود.)
دیدگاه ها (۵)

happy birthday felix

تکپارتی(وقتی پریود میشی و...)

تکپارتی(وقتی پریود شدی و...)

سوال من از شماست:))

ویو صبح ویو اتبیدار شدم دیدم تهیونگ سفت بغلم کردم لباش روی پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط